![](/weblog/theme-desiner/36/10.gif)
در خیابان چه بی رحمانه گام بر می دارم..
انگار که از زمین شاکی ام,گام های کوبنده ام را محکم تر از همیشه بر میدارم,
اسوده گام برداشتن چرا؟
زمانی بود که از شوق تو زمین را پرواز میکردم
و
اسمان را با تو قدم می زدم...
شبها به این فکرم که ستاره ها را نگاه کنم تا طرح چشمانت را ببینم..
ستاره ها چیدمان چشمان تو بود
اسمان را باز هم مرور می کنم از دوری...
غم ستاره در چشمان تو بود....
_______________________________________________________
نظرات شما عزیزان:
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](/weblog/file/img/m.jpg)
ستاره خانوم متنت خیلی قشنگ بود
در تراز اسم خودت
منتظر متن های جدید هستم
زود اپ شو اگر امکانش هست.
مرسی
tnks frnd...say mishe